https://www.radioezam.com/Hv6j/
رمز موفقیت: سختکوشی
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۴۰۲ | منبع: رادیو عظام
شاهپور محمودی
کارگر تاراذوب
چهار درصد، هشت درصد یا ده درصد؛ آمار معلولان جامعه در اخبار رسمی متفاوت است. هر کدام از این آمارها هم که درست باشد تعداد هموطنان توانیاب ما در جمعیت هشتاد و چند میلیونی ایران قابل توجه است و به برنامههای ویژهای برای حضور آنها در جامعه و محیط کار نیاز داریم. هلدینگ عظام به اندازهی توان خود تلاش میکند تا بخش قابل قبولی از پرسنل خود را از میان عزیزان توانیاب انتخاب کرده و سهم خودش را در این زمینه ایفا کند. به همین دلیل دوازدهم آذر هر سال که مصادف با روز توانیاب است ما همکاران زیادی داریم که میتوانیم با آنها گفتوگو کنیم. امسال قرعه به نام یکی از کارگران سختکوش تاراذوب افتاد. شاهپور محمودی الموتی معلولیت جسمی حرکتی دارد و در بخش تولید تاراذوب کار میکند. با او دربارهی حضورش در عظام، خاطرات و چالشهایش گفتوگو کردیم.
آشنایی و ورود به عظام
من شاهپور محمودی الموتی هستم، متولد سال 1352 با مدرک تحصیلی دیپلم. الان 5 سال است که در عظام کار میکنم. برادرم با عظام ارتباط داشتند و همین باعث آشنایی من با عظام شد. از طریق ایشان و بعد هم مهندس گنجی مشغول به این کار شدم. من در شرکت تاراذوب در قسمت تمیزکاری و سوراخکاری کمبرینگ کار میکنم. کار ما تمیزکاری و کمبرینگ با مته برقی است. قبلا کارمان سر پا بود ولی الان دو سال است که نشسته کار میکنیم.
پیش از عظام
قبل از عظام 13 سال در کمیته امداد، در قسمت مشارکتهای مردمی بودم که به شبکهی نیکوکاری تبدیل شد. شبکهی نیکوکاری هم هیئت امنایی شد و به ما گفتند باید زیر نظر هیئت امنا باشید. هیئت امنا هم اعلام کرد که ما نمیتوانیم مثل بیمه به شما حقوق پرداخت کنیم. از استان قزوین هشتاد نفر از این شرکت بیرون آمدند که یکی از آنها من بودم. قبل از این هم در شرکت لیابافت بودم. 4 سال آنجا بودم. کمربند ماشین و هواپیما میساختیم.
یک روز کاری در عظام
من ساعت چهار صبح از خواب بیدار میشوم و ساعت پنج و ربع سوار سرویس میشوم. یک ربع به هفت در شرکت هستیم. تا ساعت ده کار میکنیم. همین کار تمیزکاری و سوراخ کاری. بعد صبحانه میخوریم. و باز کار میکنیم تا ساعت دوازده و نیم که ناهار میخوریم. دوباره از ساعت یک در واحد تمیزکاری کار میکنیم تا پنج. از ساعت پنج تا پنج و ربع زمان چای هست. و بعد تا یک ربع به هشت کار میکنیم. در نهایت من ساعت ده و نیم شب به خانه میرسم.
همکارانی با شرایط مشابه
از وقتی که به شرکت تاراذوب آمدهام از افراد سالم هم بیشتر کار میکنم. حتی یک روز نشده که من آمار نزنم. بیشتر از آمار هم خیلی کار میکنم و بهرهوری هم میگیرم. من پنج شش نفر همکار توانیاب دیگر هم دارم. فکر کنم یکی از آنها بهخاطر معلولیت دچار مشکل باشد و بقیه به خاطر تصادف شرایط زندگیشان تغییر کرده. کسانی که معلولیت دارند در همین واحد تمیزکاری کار میکنند که دستگاه خطرناک هم ندارند.
در مجموع جو عظام خیلی خوب است. مخصوصا از مهندس دستوریان و حاج آقا خیلی تقدیر و تشکر میکنم که به توانیابها رسیدگی میکنند و خیلی حواسشان به ما هست. مدیران در محیط کار هوای ما را دارند. مثلا یک وقتهایی که کار برای ما سخت باشد و درخواست صندلی یا چیزی داشته باشیم برایمان میآورند. هر سال هم روز توانیاب برای ما مراسم میگیرند.
انگیزهای برای کار
بهترین خاطرهی من مربوط به روز اولی است که به اینجا آمدم تا فرم پر کنم و جذب بشوم. فرم را پر کردم و وارد سالن شدم. خیلی از همکارانم فکر میکردند من توانایی کار کردن را ندارم. و بعد از یکی دو ماه دیدند که از افراد سالم هم بیشتر کار میکنم و آمار من هم بیشتر شد. این یک انگیزه بود. به خودم آمدم و گفتم من میتوانم کار انجام بدهم. راهم خیلی دور است، ولی الان پنج سال شده که این راه را میروم و میآیم و سخت کار میکنم. این یک خاطره شیرین بود و باعث شد من انگیزهی کار پیدا بکنم.
یک درخواست
واقعا حاج آقا خیلی زحمت میکشند و دستشان درد نکند. ما ممنون زحماتشان هستیم و دعایشان میکنیم. البته میدانم که سختی کار نمیدهند ولی اگر بتوانند برای افراد ناتوان مثل من که معلولیت جسمی حرکتی دارند سختی کار بگیرند، خیلی ممنون میشویم. و اینکه شرایط شرکت تاراذوب طوری است که باید دوازده ساعت کار کنیم. نود درصد بچهها هم از راه دور میآیند و سرویسها جور در نمیآید. اگر طوری باشد که ما را در روزهای پنجشنبه آزاد بگذارند خیلی ممنون میشویم. الان به خاطر وضعیت بازار پنجشنبهها را تعطیل کردند ولی در کل اگر بشود ما پنجشنبهها استراحت بکنیم که شنبه با روحیهی خوب به سر کار برگردیم خیلی خوب میشود. ما همین یک درخواست را داریم.
کارگر تاراذوب
چهار درصد، هشت درصد یا ده درصد؛ آمار معلولان جامعه در اخبار رسمی متفاوت است. هر کدام از این آمارها هم که درست باشد تعداد هموطنان توانیاب ما در جمعیت هشتاد و چند میلیونی ایران قابل توجه است و به برنامههای ویژهای برای حضور آنها در جامعه و محیط کار نیاز داریم. هلدینگ عظام به اندازهی توان خود تلاش میکند تا بخش قابل قبولی از پرسنل خود را از میان عزیزان توانیاب انتخاب کرده و سهم خودش را در این زمینه ایفا کند. به همین دلیل دوازدهم آذر هر سال که مصادف با روز توانیاب است ما همکاران زیادی داریم که میتوانیم با آنها گفتوگو کنیم. امسال قرعه به نام یکی از کارگران سختکوش تاراذوب افتاد. شاهپور محمودی الموتی معلولیت جسمی حرکتی دارد و در بخش تولید تاراذوب کار میکند. با او دربارهی حضورش در عظام، خاطرات و چالشهایش گفتوگو کردیم.
آشنایی و ورود به عظام
من شاهپور محمودی الموتی هستم، متولد سال 1352 با مدرک تحصیلی دیپلم. الان 5 سال است که در عظام کار میکنم. برادرم با عظام ارتباط داشتند و همین باعث آشنایی من با عظام شد. از طریق ایشان و بعد هم مهندس گنجی مشغول به این کار شدم. من در شرکت تاراذوب در قسمت تمیزکاری و سوراخکاری کمبرینگ کار میکنم. کار ما تمیزکاری و کمبرینگ با مته برقی است. قبلا کارمان سر پا بود ولی الان دو سال است که نشسته کار میکنیم.
پیش از عظام
قبل از عظام 13 سال در کمیته امداد، در قسمت مشارکتهای مردمی بودم که به شبکهی نیکوکاری تبدیل شد. شبکهی نیکوکاری هم هیئت امنایی شد و به ما گفتند باید زیر نظر هیئت امنا باشید. هیئت امنا هم اعلام کرد که ما نمیتوانیم مثل بیمه به شما حقوق پرداخت کنیم. از استان قزوین هشتاد نفر از این شرکت بیرون آمدند که یکی از آنها من بودم. قبل از این هم در شرکت لیابافت بودم. 4 سال آنجا بودم. کمربند ماشین و هواپیما میساختیم.
یک روز کاری در عظام
من ساعت چهار صبح از خواب بیدار میشوم و ساعت پنج و ربع سوار سرویس میشوم. یک ربع به هفت در شرکت هستیم. تا ساعت ده کار میکنیم. همین کار تمیزکاری و سوراخ کاری. بعد صبحانه میخوریم. و باز کار میکنیم تا ساعت دوازده و نیم که ناهار میخوریم. دوباره از ساعت یک در واحد تمیزکاری کار میکنیم تا پنج. از ساعت پنج تا پنج و ربع زمان چای هست. و بعد تا یک ربع به هشت کار میکنیم. در نهایت من ساعت ده و نیم شب به خانه میرسم.
همکارانی با شرایط مشابه
از وقتی که به شرکت تاراذوب آمدهام از افراد سالم هم بیشتر کار میکنم. حتی یک روز نشده که من آمار نزنم. بیشتر از آمار هم خیلی کار میکنم و بهرهوری هم میگیرم. من پنج شش نفر همکار توانیاب دیگر هم دارم. فکر کنم یکی از آنها بهخاطر معلولیت دچار مشکل باشد و بقیه به خاطر تصادف شرایط زندگیشان تغییر کرده. کسانی که معلولیت دارند در همین واحد تمیزکاری کار میکنند که دستگاه خطرناک هم ندارند.
در مجموع جو عظام خیلی خوب است. مخصوصا از مهندس دستوریان و حاج آقا خیلی تقدیر و تشکر میکنم که به توانیابها رسیدگی میکنند و خیلی حواسشان به ما هست. مدیران در محیط کار هوای ما را دارند. مثلا یک وقتهایی که کار برای ما سخت باشد و درخواست صندلی یا چیزی داشته باشیم برایمان میآورند. هر سال هم روز توانیاب برای ما مراسم میگیرند.
انگیزهای برای کار
بهترین خاطرهی من مربوط به روز اولی است که به اینجا آمدم تا فرم پر کنم و جذب بشوم. فرم را پر کردم و وارد سالن شدم. خیلی از همکارانم فکر میکردند من توانایی کار کردن را ندارم. و بعد از یکی دو ماه دیدند که از افراد سالم هم بیشتر کار میکنم و آمار من هم بیشتر شد. این یک انگیزه بود. به خودم آمدم و گفتم من میتوانم کار انجام بدهم. راهم خیلی دور است، ولی الان پنج سال شده که این راه را میروم و میآیم و سخت کار میکنم. این یک خاطره شیرین بود و باعث شد من انگیزهی کار پیدا بکنم.
یک درخواست
واقعا حاج آقا خیلی زحمت میکشند و دستشان درد نکند. ما ممنون زحماتشان هستیم و دعایشان میکنیم. البته میدانم که سختی کار نمیدهند ولی اگر بتوانند برای افراد ناتوان مثل من که معلولیت جسمی حرکتی دارند سختی کار بگیرند، خیلی ممنون میشویم. و اینکه شرایط شرکت تاراذوب طوری است که باید دوازده ساعت کار کنیم. نود درصد بچهها هم از راه دور میآیند و سرویسها جور در نمیآید. اگر طوری باشد که ما را در روزهای پنجشنبه آزاد بگذارند خیلی ممنون میشویم. الان به خاطر وضعیت بازار پنجشنبهها را تعطیل کردند ولی در کل اگر بشود ما پنجشنبهها استراحت بکنیم که شنبه با روحیهی خوب به سر کار برگردیم خیلی خوب میشود. ما همین یک درخواست را داریم.